نوشته شده توسط
hamedinia
آذر
۱۸
آقای احمدینژاد
جمله آقای احمدی نژاد به فارسی چنین بود: «غرب دست از بچه بازی بردارد و با دُم شیر بازی نکند!»
لوماتن سخن رییس جمهور را چنین نقل کرد: « احمدی نژاد گفت که غرب دست از لجاجت و تجاوز به کودکان بردارد و با شیرها بازی نکند»
نشریه اسپانیایی ال پاییس نیز نوشت: «رییس جمهور ایران غرب را متهم به کودک آزاری کرد و گفت که شورای امنیت نباید با شیرها بازی کند»
نشریه لا کرودونیای ایتالیا نیز نوشت: «احمدی نژاد به غربیها هشدار داد که نباید با لجبازی به کودکان تجاوز کنند و شیرها را بکشند»
آقای لاریجانی
جمله علی لاریجانی: با نشان دادن « لولو» ی شورای امنیت، مردم ایران رو به قبله نمیشوند.
ترجمه روزنامه نیوزویک: علی لاریجانی گفته است که اگر شورای امنیت مثل موجوداتی که بچهها را میترسانند ظاهر شود، مردم ایران به سوی قبله مسلمانان جهان دراز نمیکشند.
ترجمه نشریه اسپانیایی ال پاییس: علی لاریجانی گفت که اگر شورای امنیت چیز ترسناکی را هم به ایرانیان نشان دهد، باز هم مردم ایران به سوی عربستان سعودی نمیخوابند.
ترجمه نشریه فرانسوی اومانیته: علی لاریجانی گفت که دراز کشیدن ایرانیان به سوی مرکز اعتقادات مسلمانان بستگی به این دارد که آنها از موجودات افسانهای بترسند، این یک داستان ایرانی است.
شاد باشین
نوشته شده توسط
hamedinia
مهر
۱۸
اصلا تا حالا فکر کردین مزار این بزرگمرد ایرانی کجاست ؟
احتمال قریب به یقین نمی دونید …
تعجبی نداره
غصه هم نخورید خیلی ها مثل شما هستند
از جمله خود من که تا همین چند هفته پیش نمی دونستم و کاملا اتفاقی این موضوع رو فهمیدم
امیر کبیر صدر اعظم ایران در زمان ناصر الدین شاه که با دسیسه های یک سری وطن فروش و طماع در حمام فین کاشان به قتل رسید در شهر کربلا در کشور عراق به خاک سپرده شد
این که چرا او را به کربلا بردند برای من سوال است و احتمال می دهم برای دور ماندن مردم از مزارش وجلوگیری از تبدیل آن به میعادگاه مظلومان او را از ایران و ایرانی دور کردند
و اینکه چطوری در آن زمان جسد این مرد بزرگ رو با امکانات محدود آن زمان به عراق منتقل کرده اند هم باز جای سوال دارد
. اما چیزی که بیش از همه مایه شرمندگیست این است که اکثر قریب به اتفاق ایرانیها نمی دانند مزار این اسطوره تاریخ کجاست
تا زمانی که روابط ایران و عراق تیره بود و کسی حق سفر به کربلا رو نداشت شاید این ندانستن توجیه داشت ولی
امروزه با سفرهای متعدد مردم به عراق و کربلا جای بسی تاسف است که حتی یکی از کسانی که از عراق بر می گردد نمی داند که امیر کبیر هم در آنجا دفن بوده
روحش شاد ادامه مطلب
نوشته شده توسط
hamedinia
شهریور
۱
حتما ماجرای راننده ایرانی در کانادا را شنیدهاید که دنده عقب میرفته که به ماشین یک کانادایی میزند و پلیس که میآید، از راننده ایرانی عذرخواهی میکند و میگوید” لابد راننده کانادایی مست است که مدعی شده شما دنده عقب میرفتید!”
حالا اتفاق جالبتری در اتوبان اصفهان رخ داده:
همشهری اصفهانی ما توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر در ساعت می رفته که پلیس با دوربینش شکارش می کند و ماشینش را متوقف می کند.
پلیس میآید کنار ماشین و میگوید:”گواهینامه و کارت ماشین!
” اصفهانی با لهجه غلیظی میگوید:” من گواهینامه ندارم. این ماشینم مالی من نیست. کارتا ایناشم پیشی من نیست. من صاحَب ماشینا کشتم آ جنازشا انداختم تو صندق عقب. چاقوش هم صندلی عقب گذاشتم! حالاوَم داشتم میرفتم از مرز فرار کونم، شوما منا گرفتین.”
مامور پلیس که حسابی گیج شده بوده بیسیم میزند به فرماندهاش و عین قضیه را تعریف میکند و درخواست کمک فوری میکند. فرمانده اش هم میگوید که او کاری نکند تا خودش را برساند! فرمانده در اسرع وقت خودش را به محل میرساند و به راننده اصفهانی میگوید:آقا گواهینامه؟
اصفهانی گواهینامه اش را از توی جیبش در میآورد و میدهد به فرمانده.
فرمانده میگوید: کارت ماشین؟
اصفهانی کارت ماشین را که به نام خودش بوده از جیبش در میآورد و میدهد به فرمانده.
فرمانده که روی صندلی عقب چاقویی نیافته، عصبانی دستور میدهد راننده در صندوق عقب را باز کند. اصفهانی در را باز میکند و فرمانده میبیند که صندوق هم خالی است.
فرمانده که حسابی گیج شده بوده، به راننده اصفهانی میگوید:” پس این مأمور ما چی میگه؟!”
اصفهانی میگوید: “چی میدونم والا جناب سرهنگ! حتماً الانم میخواد بگد من داشتم ۱۸۰ تا سرعت میرفتم؟”